متن آهنگ لمس از مسعود صادقلو
تو رو لمس می کنه هر روز و هر شب
تو رو میبوسه و چیزی نمیگم
از این خوش غیرتیم چیزی نپرس که
بدون تو دیگه جایی نمیرم
یه مردم با غروری درب و داغون
هنوزم منتظر هستم عجیبه
میدونم غرق مردابی ولی باز غرور لعنتی میگه نجیبه
این نامه من به تو حرفه حس بیجاست
دنبال رمان و داستان نگرد قصه اینجاست
راوی این قصه همون دوست صمیمی عالیت
که واسه تو شده الان یه قدیمی یاغی
همون که واست سوخت و مرد زیر پوستی
واست کشید چهار راس دین دوستی
توو چشمام دروغ میگی چرا مگه بد کردم
بگو چرا نمیگی من تو رو مگه ترک کردم
بگو ساکت نباش سوالام تشنهی جوابن
نمیگی بذار من بگم برات قصهی عذابم
یعنی من کم گذاشتم توو صبح و روز و شبات
از غمات می بینم در همه حال و روز و هوات
حرفاتو گوش میدم گرچه سرده گرچه سخته
گرچه میدونم بستهاس به روم در هر چی بخته
واسه منه فراموشی نزن دیگه سر گوشی
الانم پر شده واسم اون حرفای در گوشی
می دونم با هزاران حرفشم ککت نمیگزه
ولی با این حال هنوزم دکت نمیارزه
من باعث شدم انقد رابطمون سرد شه
بدون میرم تنها حتی این راه تموم سد شه
پس بدون یه سرپناه توو تاریکی شب
با یه کوله بار خاطره توو باریکی ره
نخواستی بمونی نگو این مشکلات من بود
بدون مشکلیو بغلم از مشکلاتت
تو رو لمس می کنه هر روز و هر شب
تو رو می بوسه و چیزی نمی گم
از این خوش غیرتیم چیزی نپرس که
بدون تو دیگه جایی نمیرم
تو رفتی این بار راحت زدی زیر حرفات
به فکر من نباش نیما فردا میره از یاد
می گفتی با حس توو قلبم تا لحظهی مرگم بی تو هه محاله بشم لحظهای سرگرم
میگفتی من مرد رویاتم چی شد رویایت عوض شد
به حرفم میرسی که رویات رویت شب است و اومده تا دلتو کنه خورد و خمیر
یه چیزاییو فقط باید بود و ندید
فقط زندگی رو به کام من تلخ کرد و رفتش
بستش ساک و رفت به سمت سرگذشتش
پس میزنم فریاد گلم پشت گوشت که حرف اونو نذار یه روز پشت گوشت
تو رفتی خدا نگهدارت خوش باشی
ولی بگو میخوای بری تا اوج با کی
با اون کسی که فردا بال و پرتو می چینه
زیر نظرشی و پر اوجتو میبینه
با اون میخوای خوش باشی بدون با تو خوشه
کسی که شب جعمه کافی شاپ ها پاتوقشه
ولی تو توو قصه شی من راوی اون
این قصه تعریف کردن بسه خــدا کافیه کو
یه مردم با غروری درب و داغون
هنوزم منتظر هستم عجیبـــه
می دونم غرق مردابی ولی بـــاز غرور لعنتی میگه نجیبه
شعر : سمانه بابایی
تکست رپ : نیما مقیاس
تنظیم قطعه ، میکس و مستر : دی جی آیدین
تو رو میبوسه و چیزی نمیگم
از این خوش غیرتیم چیزی نپرس که
بدون تو دیگه جایی نمیرم
یه مردم با غروری درب و داغون
هنوزم منتظر هستم عجیبه
میدونم غرق مردابی ولی باز غرور لعنتی میگه نجیبه
این نامه من به تو حرفه حس بیجاست
دنبال رمان و داستان نگرد قصه اینجاست
راوی این قصه همون دوست صمیمی عالیت
که واسه تو شده الان یه قدیمی یاغی
همون که واست سوخت و مرد زیر پوستی
واست کشید چهار راس دین دوستی
توو چشمام دروغ میگی چرا مگه بد کردم
بگو چرا نمیگی من تو رو مگه ترک کردم
بگو ساکت نباش سوالام تشنهی جوابن
نمیگی بذار من بگم برات قصهی عذابم
یعنی من کم گذاشتم توو صبح و روز و شبات
از غمات می بینم در همه حال و روز و هوات
حرفاتو گوش میدم گرچه سرده گرچه سخته
گرچه میدونم بستهاس به روم در هر چی بخته
واسه منه فراموشی نزن دیگه سر گوشی
الانم پر شده واسم اون حرفای در گوشی
می دونم با هزاران حرفشم ککت نمیگزه
ولی با این حال هنوزم دکت نمیارزه
من باعث شدم انقد رابطمون سرد شه
بدون میرم تنها حتی این راه تموم سد شه
پس بدون یه سرپناه توو تاریکی شب
با یه کوله بار خاطره توو باریکی ره
نخواستی بمونی نگو این مشکلات من بود
بدون مشکلیو بغلم از مشکلاتت
تو رو لمس می کنه هر روز و هر شب
تو رو می بوسه و چیزی نمی گم
از این خوش غیرتیم چیزی نپرس که
بدون تو دیگه جایی نمیرم
تو رفتی این بار راحت زدی زیر حرفات
به فکر من نباش نیما فردا میره از یاد
می گفتی با حس توو قلبم تا لحظهی مرگم بی تو هه محاله بشم لحظهای سرگرم
میگفتی من مرد رویاتم چی شد رویایت عوض شد
به حرفم میرسی که رویات رویت شب است و اومده تا دلتو کنه خورد و خمیر
یه چیزاییو فقط باید بود و ندید
فقط زندگی رو به کام من تلخ کرد و رفتش
بستش ساک و رفت به سمت سرگذشتش
پس میزنم فریاد گلم پشت گوشت که حرف اونو نذار یه روز پشت گوشت
تو رفتی خدا نگهدارت خوش باشی
ولی بگو میخوای بری تا اوج با کی
با اون کسی که فردا بال و پرتو می چینه
زیر نظرشی و پر اوجتو میبینه
با اون میخوای خوش باشی بدون با تو خوشه
کسی که شب جعمه کافی شاپ ها پاتوقشه
ولی تو توو قصه شی من راوی اون
این قصه تعریف کردن بسه خــدا کافیه کو
یه مردم با غروری درب و داغون
هنوزم منتظر هستم عجیبـــه
می دونم غرق مردابی ولی بـــاز غرور لعنتی میگه نجیبه
شعر : سمانه بابایی
تکست رپ : نیما مقیاس
تنظیم قطعه ، میکس و مستر : دی جی آیدین